وقتی که می نویسم

داستانک1   بازگشت دست پسر ناخواسته روی لینک حرم مطهر کلیک کرد.  قبل از اینکه دکمه بازگشت را بزند، تصویر سقاخانه واضح شد. یاد قول و قرارش با آقا افتاد. یاد روزهای تلخ بیمارستان. آقا به قولش وفا کرده بود. دلش لرزید و بغض کرد. برگشت و از تمامی کانالهای 18+ لفت داد.   ******   داستانک2   فراری دختر شرم داشت از اینکه نگاهش را سمت گنبد طلا بچرخاند. زانوهایش را بغل گرفته و گوشه ای بغ کرده بود. گاه به کبوترها و گاه به زائرها نگاه می­کرد که سبکبال توی صحن قدم می­زدند. مطمئن بود دل هیچکدام­شان اندازه او سیاه و سنگین نیست. دو سال دربه دری، دو سال ولنگاری و رسوایی. خسته شده بود. صدای اذان را که شنید، از جایش بلند شد برود. خودکشی راحت تر از این شرمساری بود. شک نداشت با حضور او، نماز زائرها به آسمان نمی رسد.  چند قدمی نرفته بود که دست خادمی از پشت شانه اش را فشار داد. -         بگیر خواهرم. فیش غذای حرمه. شما امشب مهمون آقائید. دل دختر تکان خورد. با تردید فیش را گرفت و نگاهش کشیده شد سمت گنبد طلا.   "مریم بیات تبار" وقتی که می نویسم...ادامه مطلب

مراسم رونمایی از پنج جلد کتاب کودک با حضور جمعی از مسوولان و نویسندگان استان زنجان برگزار شد. در این مراسم از کتاب‌های داستان«قاصدک خانم» نوشته پریسا کرمی و تصویرگری مریم بابایی، «راز انباری قدیمی» نوشته فاطمه قشمی و تصویرگری سیدکبری حسینی و «صدای پای پاییز» نوشته مریم بیات تبار و تصویرگری معصومه وقتی که می نویسم...ادامه مطلب

رمان مدیر مدرسه رو تازه تموم کردم. یه چیزایی برای خودم یادداشت کرده بودم که فکر کردم؛ بد نیست همین نوشته هارو تو یه پستی بذارم. شاید به درد شما هم بخوره. ****** رمان مدیر مدرسه، «نوشته ی جلال آل احمد» داستان معلمی است که با سابقه ای دوازده ساله، به مدیریت مدرسه ای در یکی از مناطق دور افتاده ی تهران منصوب می شود. او که به خاطر رهایی از دنگ و فنگ های معلمی و سر و کله زدن با بچه ها، این سمت را پذیرفته، با شروع مدیریتش در یک مدرسه ی دورافتاده و بی امکانات، ماجراهای تازه ای برایش رخ می دهد که دردسرهایش را چندبرابر می کند. روایت داستان از زبان مدیر و با زاویه دید وقتی که می نویسم...ادامه مطلب

   غمخوار به‌جز درد و وفادار به جز درد جز درد که دانست که این مرد چه مردی است از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی‌درد ندانی که چه دردی‌است شاید بارها و بارها از جنگ گفته‌ایم و شنیده ایم و خوانده ایم. اما یقینا عمق فاجعه را مثل کسانی که با پوست و گوشت‌شان آن‌را احساس کرده اند، درک نکرده­ایم. سختی های جنگ و جانبازی یک چیز است و تلخی‌های زمان اسارت، یک چیز بسیار فراتر و جانفرساتر. شکنجه‌های روحی- جسمی از یک‌سو و طعم تلخ غربت و زندان از سویی دیگر روح  آدمی را آرام آرام در انزوا می خورد و او را به مرگ تدریجی دچار می‌کند. مرگی که حتی بعد از آزادی می‌ش وقتی که می نویسم...ادامه مطلب

تشکر میکنم از همه ی دوستانی که در جلسه ی نقد حضور داشتند و با انتقاد و پیشنهادهاشون باعث دلگرمی من شدند. گزارش زیر به نقل از خبرگزاری ف/ارس و تسنیم نوشته شده که تنها ده درصد مطالبی بود که در جلسه روز یکشنبه بحث و بررسی شد. ***** به گزارش ندای انقلاب از زنجان، مراسم نقد کتاب «پشت تپه‌های ماهور» امشب با حضور سردار گلعلی بابایی 'رئیس سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس'، مرتضی سرهنگی 'رئیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری'، ساسان ناطق 'رئیس حوزه هنری استان اردبیل'، حمیدرضا اسماعیلی 'رئیس حوزه هنری استان زنجان'، علی مهدی‌خانی 'مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌ه وقتی که می نویسم...ادامه مطلب

 

با سپاس ار آقای سلمان کریمی عزیز 

ممنون به خاطر اهمیتی که به داستان و داستان نویسان شهرمون قائل هستن 

سایه شون مستدام 

نقد کتاب پشت تپه های ماهور به قلم ایشون

http://salmankarimi.blogfa.com/

وقتی که می نویسم...

بعضی روزها فقط باید منتظر ماند و توکل کرد... .

وقتی که می نویسم...

(برگرفته از خبرگزاری فارس، مهر، ایسنا)   آیین رونمایی از کتاب «اینجا عقرب دارد»، نوشته مریم بیات تبار با حضور نویسنده های مطرح کشور؛ «مجید قیصری»، «سارا عرفانی»  و رئیس حوزه هنری و جمعی دیگر از نویسنده های جوان، در موزه کارخانه کبریت­ زنجان برگزار شد. رونمایی این کتاب، یکی از برنامه ­های جانبی «چهاردهمین جشنواره ملی شعروقصه جوان سوره مهر» بود که هرساله در شهرهای مختلف کشور برگزار می­شود و امسال نیز میزبانی آن با حوزه هنری زنجان بود. بیات تبار در این مراسم پیش از امضای کتابش اظهار داشت: این اثر گلچینی از داستان‌های کوتاهی است که در طول ده سال کار مد وقتی که می نویسم...ادامه مطلب